قل "موافق"
آروم آروم آروم آروم توو قلبم نشستی
ببطء ببطء ببطء أنت أخذت قلبی
آخه مگه تو کی هستی
من انت
یهو دستمو بستی
یدی مغلقة
دیگه فکر چی هستی
ماذا تفکر
دونه دونه حرفای تو یاد من می‌مونه
أنت تعرف ، کلماتک تذکرنی بک
دونه دونه کارای من از روی جنونه
لا تدیر وظیفتی المجنونة
من و تو دو تا دیوونه
أنت اثنان وأنا مجنون
دیگه کیه که ندونه
من لا یعرف
یه حسی بینمونه
هناک شعور
تو سهم منی، تو حق منی، خب بگو خب
أنت نصیبی ، أنت على حق ، حسناً ، حسناً
روو حرفای من، حرفی نزنی، خب بگو خب
لا تقل ذلک ، لا تقل ذلک ، حسناً
وقتی تو هستی حالم خیلی خاصه
أنا ممیز للغایة عندما تکون هناک
قلبم قطعاً همینو از تو خواسته
قلبی طلب منک بالتأکید هذا
واسه همه چی، ممنون توام
شکرا على کل شیء ، شکرا لک
با تو همه چی بیش از حد جذابه
معکم جمیعا جذابة جدا
با تو حالم خیلی خیلی نابه
أنا آسف جدا جدا معک
این حال خوشو، مدیون توام
الآن یا مدین لک

">